نقد دولت| انسیه ربیعی_ در حال حاضر با وجود انواع خبررسان ها و شبکه های اجتماعی گوناگون، کلاب هاوس یکی از آن نوظهورهاست که با ورودش در آستانه انتخابات، توانسته است به خوبی تنور مهم ترین رقابت سیاسی در کشور ما را داغ کند. یکی از اتفاقاتی که سبب شده فضای رقابت میان کاندیداهای انتخابات در این دوره با سال های گذشته متفاوت باشد، تولید گفتمان در شبکه های مجازی رسمی و غیر رسمی است ولو اینکه ابتر باقی بمانند؛ اما اینکه وظیفه رسانه رسمی در کشور ما در آستانه انتخابات چیست و رسانه ها چطور می توانند در تعیین یک کاندیدا به عنوان رئیس جمهور نقش ایفا کنند، موضوع گفتگوی «نقد دولت» با علیرضا پورجعفری کارشناس و پژوهشگر حوزه رسانه و تحلیلگر مسائل سیاسی است. او معتقد است پیش از انتخابات رسانه ها انگاره سازی می کنند، انگاره ها یا مثبت هستند یا منفی، تمام این انگاره ها تولید گفتمان می کنند و در نهایت هدف از این تولید گفتمان رونق انتخابات است. آنچه از نظر می گذرانید حاصل گفتگو با این پژوهشگر حوزه رسانه است.

***تنور انتخابات کم کم در حال داغ شدن است و تب و تاب تبلیغات انتخاباتی و سفرهای استانی میان کاندیداها به چشم می خورد، در این میان وظیفه رسانه ها اعم از رسمی و غیر رسمی چیست؟ 
یکی از کارویژه های اصلی که معمولا رسانه ها در این مدل فضاها انجام می دهند، فضای انگاره سازی است؛ یعنی تصویرهایی را به شکل دومینووار برای مخاطبان خود بچینند. در این راستا طبیعتا درکی از مخاطب برای رسانه یا آن تفکری که یک رسانه را دنبال می کند وجود دارد و مخاطب خودش را خوب می شناسد، خوب آنالیز می کند و می داند که ذائقه مخاطب چیست. دنیای گسترده رسانه های مجازی  رسمی و غیررسمی امروز یک درک زیادی را از مخاطب به ما می دهند. رسانه های جدید این امکان را به صاحبان رسانه داده اند که در واقع مخاطبان فرق کرده اند و دیگر قرائت مرجح یا قرائت رسمی پیام را لزوما قبول نمی کنند و این هم به خاطر تکثر رسانه ای، تکثر تعداد پیام، مهندسی پیام و ... است.
وظیفه رسانه ها انگاره سازی است
در کشورهایی که نظام های رسانه ای‌شان نظام های اقتدار گراست یعنی نظام هایی که فقط قرائت رسمی بر سایر نظام ها ترجیح دارد مثل نظام رسانه ای روسیه یا در یک بخشی هم نظام رسانه ای کشور ما، وظیفه رسانه ها انگاره سازی و تصویرسازی است.
***کمی درباره انگاره سازی توضیح دهید. 
شاید بتوان در دسته بندی نظام های رسانه ای، جمهوری اسلامی را در چهارچوب نظام های رسانه ای اقتدار گرا آورد به دلیل رسانه ملی مسلط که در کشور داریم؛ البته همه جای دنیا رسانه ملی دارند اما شبکه ها و تلویزیون های خصوصی هم نقش خود را بازی می کنند. 
مخاطب پویا زوایای مختلف پیام را بررسی می کند
به طورکلی فضای همه این ها فضای انگاره سازی است. یعنی در واقع رسانه ها برای مخاطبشان انگاره و تصویر می سازند و طبعا مخاطب هم برداشت و قرائت خودش را از آن تصویر یا پیام را، اگر مخاطب منفعل باشد قبول می کند و اگر مخاطب فعال و پویا باشد زوایای دیگر پیام را بررسی کرده و مورد دقت خودش قرار می دهد. این انگاره سازی ها در دو مورد صورت می گیرد یا مثبت هستند یا منفی. 
***مثبت یا منفی بودن این انگاره ها که به آن اشاره کردید، بر چه اساس است؟
اینکه از چه درگاهی می گویم مثبت یا منفی، از نگاه اسلامی، حق و باطل عرض می کنم وگرنه یک موضوع برای منِ حزب اللهی ممکن است مثبت باشد که برای یک غیر حزب اللهی مثبت نباشد یا بالعکس. بنابراین مطلق نیست اما چون از چهارچوب زاویه نگاه اسلامی و تمدنی به قضیه نگاه میکنم می توانم بگویم که در هر دو وجهِ این قضیه، همه این انگاره ها تولید گفتمان می کنند. 
گره خوردن مشروعیت حکومت ها به مشارکت مردمی
***می توانید برای انگاره سازی ها در جامعه به نمونه یا مثالی هم اشاره کنید؟ 
در علوم سیاسی و جامعه شناسی سیاسی، اساسا فضاهایی مثل انتخابات ها با عنوان رویدادهای سیاسی اکتیو و موثر دیده می شوند و عمدتا حکومت هایی که مثل ما مشروعیت خودشان را به درست یا غلط به مساله مشارکت در انتخابات گره می زنند طبیعی است که برایشان مهم است.
فرض کنید وقتی الان آقای لاریجانی در کلاب هاوس ساعتها خودش را در معرض نگاه منتقدین قرار می دهد شاید یک زاویه نگاه این باشد که ایشان از طرف حکومت این ماموریت را دارد که در جهت تضعیف و در جهت کشاندن مردم به فضای انتخابات این کار را انجام دهد یعنی در نظام هایی که اینطور فکر می کنند عمدتا ممکن است این قبیل قرائت ها هم به وجود بیاید یا الان آقای جهانگیری به شدت در حال فعالیت است. همه می دانند که اسحاق جهانگیری فردی است که تاریخ انقضایش برای دولت تمام شده و مثل شیر ترشی است که دور ریخته شده. این را همه از جمله دولت و جریان اصلاحات می دانند.
***با توجه به نکته ای که اشاره کردید، چرا فردی مثل اسحاق جهانگیری وارد عرصه انتخابات می شود؟
به دلیل اینکه همه می دانند که مردم از دولت و حکومت مطالبه دارند و یک نفر این میان باید بیاید و کتک بخورد تا انرژی جامعه تخلیه شود؛ پس چه کسی از جهانگیری بهتر که هم از این ور سوخته، هم از آن ور. بنابراین در نظام های سیاسی و رسانه ای که اینطور قضیه را اداره می کنند این مساله ممکن است به وجود بیاید.

هدف از تولید گفتمان، رونق انتخابات است
پس رسانه ها انگاره سازی می کنند، انگاره ها یا مثبت هستند یا منفی، تمام این انگاره ها تولید گفتمان می کنند و در نهایت هدف از این تولید گفتمان، رونق انتخابات است.
***چگونه؟
فضاهایی با جنگ روانی و عملیات روانی با حوزه های شناختی به وجود می آورند که بتوانند مشارکت مردم در انتخابات را بالا ببرند و در دنیا هم سرشان را بالا بگیرند و بگویند در انتخابات 60 تا 70درصد مشارکت داشتیم و نظام سیاسی امان مشروعیت و مقبولیت دارد. اما در حوزه انگاره سازی ها یک لایه پایین تر می آیم و عمیق تر به موضوع می پردازیم. خیلی علاقه ای به ماندن در فضاهای نظری ندارم و بیشتر مایلم به عمل کار را نشان دهم.
***به ایجاد عملیات روانی توسط رسانه ها پیش از انتخابات هم اشاره کردید. کمی در این باره توضیح دهید.
یکی از نکاتی که بسیار اهمیت دارد در فضای انگاره سازی رسانه ای بدانیم، حوزه عملیات های روانی است که در رسانه ها انجام می شود و به اشکال و شکل های مختلف این عملیات ها صورت می گیرد و در حال حاضر با فضای مجازی این مساله تسریع شده است.
نقش تفکر توسعه مبتنی بر مدل غربی
یکی از نکاتی که در چند سال گذشته یعنی 8 سال آقای روحانی، 8سال احمدی نژاد را بگذاریم کنار، قبل از آن خاتمی و قبل تر هاشمی یا شهرداری در زمان آقای کرباسچی و الان هم آقای حناچی، یک تفکر جریان داشته و آن تفکر توسعه مبتنی بر مدل غربی است.
نکته اینجاست که رسانه باید از یک جایی تغذیه شود تا خروجی بدهد و بتواند انگاره سازی کند. همواره 2 تفکر وجود دارد اولی تفکر توسعه مبتنی بر مدل غربی و دومی تفکر مبتنی بر پیشرفت؛ که حضرت اقا در یک سخنرانی خود می فرمایند: «من معتقد به پیشرفتم نه معتقد به توسعه» و در دلیل این عبارت هم می گویند: بر اثر توسعه این اتفاقات حاصل می شود و از واژه پیشرفت برای انقلاب اسلامی استفاده می کنند به خاطر همین هم یک الگویی هم تدوین می شود به نام الگوی پیشرفت فلان موضوع در جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی.
مدل توسعه غربی اومانیستی است
***در مدل توسعه غربی چه اتفاقی رخ می دهد؟
توسعه مدل غربی می گوید حتما باید از نقطه A به نقطه B  برسیم؛ فارغ از اینکه در این مسیر و فاصله چه اتفاقی خواهد افتاد؛ یعنی در این مسیر اگر ماشینمان هم خراب شد ایرادی ندارد و راهکار این است که ماشین خود را در کنار اتوبان رها کنیم و با ماشین دیگری برویم، ولی حتما برویم. نمونه سیاسی این مثال این است که اگر قرار باشد 1 دلار ما بشود 2 دلار ولی در ازای این 2 دلار شدن یک قشری از جامعه در سختی اقتصادی و معیشتی قرار بگیرند اشکالی ندارد. ولی 1 دلار حتما باید 2 دلار بشود تا رابطه با کشورها برقرارباشد یعنی در مدل توسعه غربی به دلیل اینکه تفکر بر مبنای اومانیستی و انسان پرستی است اساسا فقط مولفه سود و ضرر مطرح است و آن چیزی که در اقتصاد و نظام های هزینه و فایده از آن یاد می کنند انسان را بر اساس هزینه و فایده در نظر می گیرند و این تفکر این کار را می کند.
***مورد دوم تفکر مبتنی بر پیشرفت بود که به آن اشاره کردید. کمی درباره این موضوع هم صحبت کنید.
این تفکر مقابل تفکر اسلامی و تمدن ایرانی قرار می گیرد و می گوید ما پیشرفت کنیم یعنی اینکه خودمان را بسازیم و بازتولید کنیم و در کنار هم کار تشکیلاتی و پیشرفتی انجام دهیم. در مدل و نگاه اول اتفاقی که می افتد این است که مثلا می گوید اگر قرار است 10هزار کارخانه یا قدیمی ترین کارخانه ما هم تعطیل شود، ایرادی ندارد ولی باید بتوانم مذاکره کنم و از آلمان، اروپا یا هرکشوری بتوانم قطعاتی که داشته ایم را با سودی که به آنها می دهیم؛ وارد کنم که آنها اجاه دهند مذاکره کنیم.
نتیجه اعتماد به تفکر غربی
 مثلا اگر کارخانه ارج تعطیل شد و 500 نفر بیکار شدند اشکالی ندارد و مهم نیست  اما حداقل می توانیم ببینیم قطعه ای را که در ارج تولید می شد را از فلان کشور وارد کنیم تا امتیاز واردات بگیریم تا به ما اجازه دهند با آنها سر میز مذاکره بنشینم. این نمونه توسعه غربی است که نتیجه آن می شود تعطیلی هزاران هزار واحد تولیدی، متضرر شدن هزاران هزار صنعت و تسهیل ورود قاچاق.
شاید خیلی هم دل خوشی از امثال آقای قالیباف نداشته باشیم ولی مدلی که نشان می دهد در 4 سال حضور آقای حناچی در شهرداری تهران یک اتوبان یا یک خیابان ساخته نشده است اما در دوره شهرداری قبلی چند نمونه اقدام خوب را شاهد بوده ایم.
اوج قاچاق کالا در دولت روحانی
یکی از نکاتی که در دولت آقای روحانی به شدت به شدت به شدت اوج گرفت و اراده ای برای برخورد با آن وجود نداشت مساله قاچاق کالاست به ویژه از مبادی رسمی مثل گمرکات و مناطق آزاد . چون نگاه توسعه ای حاکم است و معتقدند کالا حتما باید وارد شود ولو از راه قاچاق یا اینکه نفت از کشور برود حالا اگر کولبری هم فوت کرد ایرادی ندارد که بعد از چند وقت بگویند تعداد فوت شدگان کولبران زیاد شد و در ظاهر امر برای آنها کارت پیله وری صادر کنیم ، این باز هم یک مدل توسعه است.
اما در مدل پیشرفت به این شکل است که اگر قرار است پیشرفت و حرکت رو به جلویی اتفاق بیفتد باید از کف به سمت بالا برود نه اینکه از بالا به پایین بیاید؛ یعنی به سرمایه گذاری که در کارخانه است می گوید اگر در این سرمایه در حال ضرر کردن هستی می توانی با یک یا چند محور این ضرر را جبران کنی اما در مدل توسعه معتقد هستند که اگر کارخانه داری ضرر کرد باید کل کارخانه را جمع کند.
میلیون ها بیکار حاصل تفکر دولت روحانی
اما در مدل دوم بر اساس نگاهی که مبتنی بر پیشرفت باشد دولت و حاکمیت پشت کارخانه دار و سرمایه گذار خود می ایستد و می گوید خلا کارخانه یا سود و زیانش چقدر است حداقل این است که این سود و زیان را برای کارخانه دار یر به یر می کنم یا برای سرمایه گذار بازار سازی یا صادرات را تسهیل می کنم یا بیمه و مالیات کمتر میگیرم به هر حال تصمیمی می گیرد که سرمایه گذار بتواند به حیات خود ادامه دهد مثل همین کاری که آقای رئیسی برای کارخانه ارج کرد اما در نگاه توسعه ای چون یک لایه عقب تر از آن مبتنی بر غرب و اومانیستی است به کارخانه دار می گوید اگر ضرر کردی جمع کن. همین اتفاق در دولت روحانی هم افتاد. میلیون ها میلیون نفر بیکار شدند، بسیاری از سرمایه گذاران وقت کارخانه خود را تعطیل کردند در نتیجه تمام سرمایه های ما به سمت ترکیه  و کانادا و ... رفت و از کشور خارج و کشور دچار گره اقتصادی شد. 
*** با توجه به توضیحات شما، انگاره ای که رسانه ها از این دو مدل می کنند، چیست؟
با توجه به مصداق عملی که ذکر کردم الان می توانیم تقاطع گیری کنیم. در اینجا رسانه ها بازتولید این دو تفکر را در جامعه انجام می دهند یعنی صاحبان رسانه که متعلق به هر دو جریان اصلی در کشور هستند اینجا وظیفه انگاره سازی و وظیفه تبیین موضوع دارند. 
نمونه ساده یک انگاره سازی منفی
مثلا سال 92 که مردم از 8 سال دولت احمدی نژاد خسته شده بودند به ویژه در 2 سال اخیر، رسانه ها قبل و بعد را عنوان نکردند و انگاره سازی منفی و عملیات روانی منفی به راه انداختند و عملیات معکوس انجام دادند؛ مثلا گفتند مردم دیدید فردی که ظاهر حزب اللهی داشت و خیلی به حاکمیت نزدیک بود و رهبری هم گفت تفکر او به من نزدیک است و ... شما را به اینجا رساند؟ حالا باید از دامن او بیرون بیاییم و برای حل مشکلاتمان با دنیا مذاکره و تعامل کنیم و مملکت را توسعه دهیم و با این نگاه فرد معتقد و مسجدی هم تمایل پیدا کرد به روحانی و به تفکر روحانی رای می دهد. این نمونه انگاره سازی منفی است
رسانه های جریان انقلاب فنی حرف نمی زنند
***عملکرد رسانه های انقلاب را در ایجاد انگاره سازی ها چطور ارزیابی می کنید؟
انگاره سازی منفی چیزی است که ما در رسانه های جریان انقلاب نداریم و فنی کار نمی کنیم و در رسانه های جریان انقلاب اساسا فنی حرف زده نمی شود اما طرف مقابل انگاره سازی منفی می کند.
تعریف نگرش در علوم رسانه این است: مجموعه باورها، عقاید و رفتارها که در فرد نهادینه شده است. مثلا سال 92 می گویند به فلانی رای دهید تا این اتفاق بیفتد یا در سال 96 می گویند فلانی می خواهد دیوار بکشد و یک سری کلیدواژه را مطرح می کنند
اما ما فقط نگاه می کنیم و می گوییم می خواهیم اخلاق را نگه داریم و تبیین نمی کنیم که فلان تعداد کارخانه تعطیل شد و فلان تعداد آدم بیکار یا فلان تعداد نفر ورشکست یا فلان اندازه سرمایه از ایران خارج شده است.
رسانه های جریان انقلاب در بازی لاریجانی
 این موارد مسائل فنی است که هیچ کدام از کاندیداها و رسانه های ما راجع به آن حرفی نمی زنند بنابراین وقتی نتوانیم تولید انگاره کنیم تولید گفتمان ها نمی توانیم داشته باشیم و در نهایت در عرصه انتخابات آن گفتمانی پیروز و مرجح است و می تواند آرای مردم را جذب کند که از قبل برای آن انگاره سازی شده است.
منتهی جریان انقلاب این کار را نمی کند و فقط روی نقاط سیاسی قضیه می ایستد  الان بحث آقای لاریجانی خیلی مطرح است اما تمام رسانه های جریان انقلاب در بازی آقای لاریجانی هستند انقدری که لاریجانی خودش را در صدر خبرها نگه داشته هیچ کاندیدایی درصدر اخبار نیست.
برگ برنده لاریجانی
 این مولفه ممکن است برگ برنده ایشان در انتخابات باشد ولی نشان می دهد ایشان یک تیم خیلی مجهز رسانه ای دارد و در حال انگاره سازی است و می گوید من خودم را در اختیار جریان پرسشگر قرار دادم ولو اینکه جوابی بی ربط به خبرنگارانی چون قلهکی و میلاد گودرزی و ... دهد اما می گوید من خودم را در معرض پرسشگری قرار داده ام و «آقای رئیسی اگر خیلی مردی تو هم بیا!»
اساسا چیزی که در کمپین های انتخاباتی و در مواقع انتخابات خیلی مهم است بحث انگاره سازی و تولید گفتمان است تولید گفتمانی که یک عقبه فکری آن را تغذیه و رسانه ای که آن را پمپاژ کند. طبعا آن جریان، حزب و یا گروه سیاسی موفق است که روایت اول را داشته باشد و تولید گفتمان را زودتر انجام دهد و شاخصا فنی بحث کند.

 


 

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را از طریق فرم زیر اسال نمایید

نظرسنجی

مارا دنبال کنید